اوله یا خوزه؟ فرقی نمی کند؛ لطفا گزینه بعدی

به گزارش وبلاگ سفر و گردشگری، تهران - خبرنگاران - بدنبال عملکرد ضعیف منچستریونایتد مقابل بارسلونا و شکست در اولدترافورد، حدس ها در مورد انتها ماه عسل یونایتد با اوله گانر سولسشر به بحث داغ محافل فوتبالی بدلش و این شائبه مطرح شده است که به واقع یونایتد سولسشر با یونایتد خوزه مورینیو هیچ تفاوتی ندارد!

اوله یا خوزه؟ فرقی نمی کند؛ لطفا گزینه بعدی

به گزارش وبلاگ سفر و گردشگری، برای آغاز بحث بهتر است کمی به عقب برگردیم؛ تیم منچستریونایتد از جام حذفی انگلیس حذف شده است، در آستانه حذف از لیگ قهرمانان واقع شده است و جستجوی آنان برای کسب سهمیه فصل بعد این تورنمنت به مویی بند است.

پرسشی کلیدی که پس از شکست یک بر صفر یونایتد بی رمق مقابل بارسلونا در دور رفت یک چهارم لیگ قهرمانان اروپا، مطرح می گردد این است که اگر خوزه مورینیو همچنان راهنمایی یونایتد را برعهده داشت، عملکردی متفاوت نسبت به اوله گانر سولسشر به نمایش می گذاشت یا خیر؟

یا با مطرح نمودن این پرسش به شکلی دیگر می توان این سوال را پرسید: مورینیو در صورت ماندن در اولدترافورد چه اقدام متفاوتی را انجام می داد؟ پاسخ هر 2 پرسش این است: او هیچ کار متفاوتی انجام نمی داد.

بارسلونا محتمل ترین گزینه برای فتح عنوان قهرمانی اروپا است و دلایل محکمه پسندی نیز برای این ادعا وجود دارد؛ در درجه اول آنها لیونل مسی را دارند و در بسیاری از پست ها بازیکنانی قابل اتکا در اختیار دارند؛ علاوه بر این، آبی اناری ها از نیمکت قوی برخوردارند.

در سوی مقابل، یونایتد چه از حیث بازی های خانگی و چه خارج از خانه در مقایسه با بارسا تیم درجه دوم محسوب می گردد؛ با توجه به این نکته، می توان نتیجه گرفت که سولسشر از لحاظ گیم پلن (نقشه بازی) گزینه های زیادی را در اختیار ندارد.

او به درستی و با شایستگی، خود را پرچمدار سبک مربیگری سر الکس فرگوسن می داند؛ علاوه بر این، او از خدمات مایک فلن دستیار شماره یک فرگوسن در کنار خود بهره می برد.

سولسشر همگان را متقاعد کرد که مسائل مجموعه تیم را مثل یونایتدی که انتظار می رود، برطرف خواهد نمود و اینکه آنها تحت راهنمایی وی سر تعظیم پیش هیچ تیمی فرود نمی آورند و تفاوتی ندارد که حریف آنها کیست، یونایتد او مثل یونایتد فرگوسن نهایت کوشش خود را خواهد نمود تا برنده بازی ها گردد.

و این همان چیزی بود که طرفداران دوست داشتند بشوند؛ رهایی از روزهای ناکامی و دیکتاتوری مورینیو.

اما در برابر بارسا در عمل چنین اتفاقی رخ نداد؛ در این بازی 2 دفاع مرکزی، 3 دفاع آخر و 2 هافبک دفاعی قرار داده شد ترکیبی که به سختی می توان آن را هجومی و جسورانه در نظر گرفت و علاوه بر این آنها پیروز نشدند تا آنچه به اصطلاح از آنان خواسته شده بود را رقم بزنند؛ کسب یک کلین شیت.

اما آنچه به طور روزافزون مشهود است این است که یونایتد سولسشر با تمام تیم ها به یک سبک بازی می نماید؛ سبک فوتبالی آنان درصدی است و از واتفورد گرفته تا پاری سن ژرمن و بارسلونا در برابر همه به یک شکل بازی می نمایند.

تنها وجه تمایز سولسشر با مورینیو این است که مرد نروژی اجازه دارد تا از مظان اتهام بگریزد چرا که او در درجه اول اسطوره باشگاه است و به همراه شیاطین سرخ لیگ قهرمانان را در سال 1999 فتح نموده و در درجه دوم سولسشر به شکلی استثنایی در نخستین روزهای نشستن روی نیمکت سرخ ها شانس آورد.

و حالا که شانس از این تیم رخت بر بسته، یونایتد به شکلی عجیب به دوران مورینیو شبیه شده است.

آنها از 5 بازی اخیر خود، متحمل چهار شکست شده اند؛ از جام حذفی کنار رفته و بازگشتشان به لیگ قهرمانان برای فصل آینده با توجه به رتبه این تیم در لیگ برتر کمی دور از انتظار به نظر می رسد؛ علاوه بر این، با توجه به بازی برگشت مقابل بارسا در نیوکمپ شیاطین سرخ در آستانه حذف از لیگ قهرمانان فصل جاری نیز قرار دارند.

یکی از عناصر چنین اتفاقاتی و نوسان سولسشر با نتایجی ضعیف، به پیروزی آنها مقابل پاری سن ژرمن در یک هشتم مربوط می گردد؛ پیروزی که اگرچه در ظاهر باشکوه بود اما عوض کردن شکست 2 بر صفر در خانه با پیروزی 3 بر یک خارج از خانه، از نگاه بسیاری شیرین کاری بود که یونایتد تحت راهنمایی فرگوسن هر از گاه محض شوخی و مضاح انجام می داد.

اما آنچه از نظر ها پنهان ماند میزان خوش شانسی یونایتدها بود؛ نه تنها به خاطر غیبت نیمار که چیزی شبیه بارسای بدون مسی بود، بلکه آنها با کمترین میزان شلیک به سمت دروازه به گل رسیدند و در آخرین موقعیت هم با پنالتی نتیجه را به سود خود رقم زدند.

نتیجه بسیار زیبا و دلپذیر بود به اندازه ای که اد وودوارد مدیر اجرایی یونایتد سولسشر را با قراردادی سه ساله مورد لطف خود قرار داد؛ البته هیچ شکی وجود ندارد که سولسشر جو حاکم بر رختکن و تمرینات را تغییر داد و به تمام بازیکن اعتماد به نفس از دست رفته را بازگرداند اما بلند مدت کردن قرارداد سولسشر با توجه به شواهد کمی کوته فکرانه به نظر می رسد.

یونایتدها در حال حاضر برای هر بازی که وارد زمین می شوند شانسی 50 - 50 دارند چرا که در یک سوی میدان به مهارت های داوید دخه آ سنگربان مطمئن خود تکیه نموده اند و در سوی دیگر میدان به گاف های دروازه بان و مدافعان حریف!!

این شرایط با دوران حضور مورینیو بی شباهت نیست؛ شاهد این موضوع هم نمایش حماسی دخه آ در نخستین روزهای حضور سولسشر در یونایتد مقابل تاتنهام بود دقیقا مشابه همان عملکردی که وی در بازی فصل گذشته مقابل آرسنال در زمان مورینیو از خود به نمایش گذاشت.

در آن روزها هم هیچ برنامه قابل توجهی پشت پیروزی های یونایتد وجود نداشت همه چیز به دخه آ و امید گلزنی در نیمه های دوم بازی بستگی داشت.

علاوه بر این، شما می توانید پیروزی مقابل پی اس جی را با پیروزی که مورینیو در مرحله گروهی مقابل یوونتوس کسب کرد مقایسه کنید؛ یونایتدها بد بازی کردند، اما در نهایت نتیجه مورد نظرشان را در دقایق انتهای به دست آوردند.

آنها اخیرا در برابر وولورهمپتون به همین سبک بازی نموده و شکست خوردند و همین طور مقابل واتفورد که البته به طور اتفاقی پیروز شدند؛ نتایج بالا و پایین داشته اما عملکرد ها در یک سطح بوده و این به هیچ عنوان خبر خوبی نیست.

سولسشر هنوز برای رام کردن خط هجومی حریفان به نقشه ای قطعی و راه حلی درست دست نیافته و نتایج بازی ها در بیشتر موارد شبیه به شیر یا خط انداختن است؛ با توپ وارد دروازه می گردد یا نه؛ همانطور که مقابل آرسنال دیدیم، اگر دخه آ گاف می داد درست مثل خیلی از دروازه بان ها، آنگاه یونایتد به دردسر بدی می افتاد.

طرفداران یونایتد و همچنین وودوارد تعبیر درستی از نتایج ابتدایی این تیم تحت راهنمایی سولسشر نداشته و به امنیتی غیرقابل اتکا از تسلسل پیروزهای اولیه تکیه دادند غافل از اینکه ماه عسل یونایتد با سولسشر هم تمام شده است.

این موضوع را می توان در فاصله مابین روزهای کنونی تا اوایل فصل آینده به خوبی و به وضوح درک کرد؛ یونایتدها با سرمربی تیم ناشناخته مولده نروژ قرارداد امضا نموده اند و انتظار دارند تا او در یکی از مهم ترین پنجره های نقل و انتقالاتی، تحولی بزرگ و همه جانبه به وجود آورد.

بارسلونا در حال حاضر با فرانک دی یونگ قرارداد بسته و رئالی ها ادر میلیتائو را به خدمت گرفته اند، بایرن مونیخ لوکاس هرناندز را جذب نموده است؛ این باشگاه ها بی هدف دور خود نمی گشته و در راستای ترمیم نقاط ضعفشان برآمده اند.

یونایتد اما کاری به مراتب بدتر از بی تحرکی پیش گرفته است؛ آنها در آستانه از دست دادن آندر هررا هستند؛ بازیکنی که به اعتقاد بسیاری یکی از بهترین و پیروز ترین خریدهایشان پس از رفتن فرگوسن بوده است؛ علاوه بر این تنها ستاره های باقی مانده یعنی دخه آ و پل پوگبا نیز درهای خروج از اولدترافورد را نشانه گرفته اند.

این در حالی است که قراردادی که سرخ های اولدترافورد با الکسیس سانچز منعقد نموده اند و ارزشی معادل یک میلیون پوند در هفته دارد، نه تنها منابع اقتصادی این تیم را بلعیده بلکه راه هر گونه مذاکره جدید را برای آنها بسته است؛ با این حساب چرا بازیکنی همچون مارکوس رشفورد با توجه به آگاهی از درآمد سانچز، باید به مبلغی پایین تر قانع باشد؟!

ضمناً سولسشر راهنمایی تیمی را بر عهده گرفته که پیش تر سه سرمربی روی نیمکت آن نشسته و تعدادی از بازماندگان عصر فرگوسن را در خود جای داده است؛ با این وجود دیر یا زود وی به مجموعه ای از بازیکنان مورد پسند خودش احتیاج پیدا خواهد نمود.

سولسشر در برهه ای بحرانی یونایتد را زنده کرد اما تاثیرات وی در حال ناپدید شدن است و بالانشینان در اولدترافورد به جای تقدیر و تشکر کردن از وی به خاطر کار خوبی که وی در مدتی کوتاه به انجام رسانده و خداحافظی با مرد نروژی، در کوششند تا با کسی که تمام هنرهای خود را رو نموده و چیز بیشتری برای عرضه ندارد، ادامه دهند؛ اتفاقی که جواب نخواهد داد.

در انتها دوباره باید این پرسش را مطرح نمود که آیا مابین داشتن خوزه و دفاع اتوبوسیش با نشاندن اوله پشت فرمان آن تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ پاسخ منفی است؛ یونایتد مغرور از هم گسیخته است و زنجیره نتایج خوب و امیدبخش برای درمان این از هم گسیختگی کافی نبوده است.

ورزشی**3991**2024

منبع: ایرنا

به "اوله یا خوزه؟ فرقی نمی کند؛ لطفا گزینه بعدی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اوله یا خوزه؟ فرقی نمی کند؛ لطفا گزینه بعدی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید